-
عمق وجود
چهارشنبه 15 مهرماه سال 1388 01:37
سلام دوباره اومدم البته برای فرصتی کوتاه که ارتباط با صفحه جهان گسترمان قطع نشود در عمق وجود من بنگر که چه ویران است بیرون و درون من از غصه چه گریان است در قالب طنز اما یک سینه پر از دردم از آتش در قلبم اندوه فراوان است ای داد که از اول آغاز نکردم من بسم الله و نام اوآغاز بهاران است در خاطره ام مانده است شب های کنار...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 16 آبانماه سال 1387 01:10
سلام به همه امروز رو شعر نمی خوام بنویسم. اخه اگه خدا بخواد برای کنکور سال بعد دارم اماده میشم برای همین کم تر فرصت اپ نردن پیدا می کنم ....ولی نظرای قشنگ شما رو می خونم و یک کار بزرگ دیگه ای هم دارم که باید تمام تمرکزم رو روی اون جمع کنم !! ایشالله زود تر میام موفق باشید..........شوریدخ
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 مهرماه سال 1387 18:12
سلام به همه غیبت ما طولانی شد ظاهرا......ولی خوب برگشتیم با الهام از شعر جناب بوالفضول الشعرا !قطعه ای تقدیم به شما: عمری است در این وبلاگ زیبای مجازی بسیار سرودم همه اشعار مجازی بسیار فکندم همه جا شعله دعوا من حامی مردان شده در دار مجازی!! بسیار ضعیفه که کنند حمله به شوری- -ده ها که نه صدها همه سردار مجازی! دادگاه...
-
شوخی با حافظ
سهشنبه 12 شهریورماه سال 1387 00:43
((ای نسیم سحر ارامگه یار کجاست؟!)) ۱ منزل شاعر شعر نمک دار کجاست؟! هر که برج سازد و افلاک به چنگش برسد خانه بسیار ولی طالب دیدار کجاست! هر که امد که خرد خانه نقلی قشنگ خون به جوش امد از این صاحب بی عار کجاست هر که اید به جهان لخت بیاید و رود پس بگو صاحب ان همه دینار کجاست؟! حرف کوتاه کنم شاعر شوریده منم از که پرسیم در...
-
یا امیر المومنین حیدر(ع)
جمعه 4 مردادماه سال 1387 12:15
تقدیم به مولای متقیان یعسوب الدین امام المتقین امیر المومنین علی(ع) نقش تو در لوح دلم رنگ گرفت جوانه شد مست ز باده ات شدم قصه جاودانه شد غمزه نمودی و جهان اتش عشق گشت عیان ساقی کوثر امده است ماه برون ز خانه شد حب تو گشته در دلم روز ازل ز ساغرت ذکر علی عبادت است نغمه عاشقانه شد کرده خدا ز نام تو صحنه محشرش به پا رفت به...
-
صغرا!
یکشنبه 16 تیرماه سال 1387 16:57
قابل توجه اقا پسرا!!!!! ..........خیلی مواظب باشیدااااااا این شعر از اقای ابوالفضل زرویی نصر اباد هستش من اندر کوچه « صغری » را نظر کردم ! به ناگه مادرش از انتهای کوچه پیدا شد، من احساس خطر کردم از آنجا با دلی غمگین به صد حسرت، گذر کردم ! *** هلا، ای مادر صغری ! منم، من شاعری احساس مند از خطه تهران ! منم بیچاره ای از...
-
امتحان
چهارشنبه 5 تیرماه سال 1387 18:58
من از پایان ترم و امتحان استاد می ترسم من از مشروط شدن از هرچه بادا باد می ترسم من از سهراب و از کاوه و یا از رستم و رخشش نمی ترسم که از ان هیکل استاد می ترسم خدایا هر شبم کابوس و رویای هچل هفتی است نه از کابوس و از رویا که از خرداد می ترسم سرم در وقت پاسخ ها به این پرسش همی افتد چرا از امتحان و پاسخش چون بید از باد...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 26 اردیبهشتماه سال 1387 20:42
سلام به همه تا اطلاع ثانوی تعطیل!
-
سازمان زنان
سهشنبه 24 اردیبهشتماه سال 1387 19:15
سلام خدمت همه خوانندگان گرامی حالا هی بیایید بگید خانوم ها رو ببیریم سر کار و اینا! بیایید این همه نتیجه اش جهان در دست ما مردان ولی زنها بلای جان بگویم شرح این واقع به دوست خود به ارش* خان برفتم من به یک سازمان برای کار شخصی ام نشستند گرد یک میزی سه زن بر جای ما مردان!!! پس از احوال هم گفتند خبر داری جدید یا نه؟! که...
-
متنوع
دوشنبه 23 اردیبهشتماه سال 1387 14:21
سلام به همه دوستان گرامی و خوانندگان عزیز چند روزی هستش که دست و دل ما به شعر گفتن نمیره! برای همین هم چند تا شعر رو گلچین کردم برای امروز چون خانومها اعتراض کرده بودند و گفته بودند که شعر سازمان ملل مردها خیلی بهشون بر خورده بود ما هم گفتیم یه شعر براشون بذاریم حسابی کف کنند! شعر از عمران صلاحی: شنیدم که توی یکی از...
-
یاد باد ان روزگاران یاد باد
پنجشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1387 16:51
View Raw Image ' src="http://s3.tinypic.com/2w4w5et.jpg" width=320> View Raw Image ' src="http://s3.tinypic.com/rbgn5f.jpg" width=320> View Raw Image ' src="http://s3.tinypic.com/zklabq.jpg" width=692> خوب اگه گفتید کدوم منم؟! امروز حال شعر نوشتم نداشتم فقط خواستم یک کمی متفاوت اپ کنم منتظر نظرای قشنگ شما هستم! پی...
-
شاعرم
شنبه 7 اردیبهشتماه سال 1387 19:04
سلام به همه دوستان گرامی! این شعر رو در وصف خود خود گفتم! ........خوب بابا ما هم ادمیم ها!! از همه کسانی که به ما لطف دارن و نظر میدن ممنونیم! اخ که چقدر گشنمه! .......این شعر تقدیم به شخص خودم! شاعرم شاعر شوریده ی خیلی خفنم شمع هر مجلس و هر محفل و هر انجمنم اتشی پاره ۱ ! و مقیاس زمین لرزه ی من هفت و یک ریشتر و سونامی...
-
شعر سازمان ملل مردان!!
شنبه 31 فروردینماه سال 1387 21:07
سلام به همه دوستان گرامی!!! امروز شعری را نوشتیم از برای سازمان ملل متحد مردان!! (انتی فمینیستها) ((بنی ادم اعضای یکدیگرند)) که زنها از این قاعده دورترند!!! چو مردی بشد زن ذلیل و حقیر بباید خروشید و غرید چو شیر تو کز حسّ مردی نداری نشان زنی, پوستی و روکشت استخوان ببینید که نسوان به دنبال شوی که مردان پی کار و میدان و...
-
ارزو
دوشنبه 19 فروردینماه سال 1387 21:55
سلام به همه خوانندگان وبلاگ خودم اینبار هم یک شعر دیگه از بانو پروین اعتصامی خیلی به شعرای این شاعر علاقه دارم این هم یکی دیگه از شعراش هست!!!!! ای خوش از تن کوچ کردن، خانه در جان داشتن روی مانند پری از خلق پنهان داشتن همچو عیسی بی پر و بی بال بر گردون شدن همچو ابراهیم در آتش گلستان داشتن کشتی صبر اندرین دریا افکندن...
-
قافله عشق
چهارشنبه 14 فروردینماه سال 1387 16:20
سلام به همگی و ارزوی سربلندی برای همه دوستان در سال جدید این شعر رو تقدیم می کنم به شهدای کربلا والا اینکه چطور شد این شعر رو بگیم قصه اش طولانی هست ....این شعر رو روز میلاد پیامبر اعظم(ص)سرودم و تقدیم به سالار شهیدان می نمایم.... جامانده از این قافله هفتاد و دو سردار هفتاد و دو عیسی به صلیب اند سر دار هفتاد و دو...
-
شب عید
چهارشنبه 29 اسفندماه سال 1386 02:08
سلام....می خواستم که اخرین پست من باشه ........ولی دیدم شب عید است و ...... ای عزیزان خبر اندر خبری در راه است ان خبر چیست که این گونه تو خندانی هست گفتمش میوه مرغوب شب عید خوشا سیب سرخ است و میان کیوی ارزانی هست!! موز خواهم که خرید بعد خیاری قلمی پسته بادام و سپس تخمه و الوانی هست سبزه را بر سر سفره بنهم دور از سیر...
-
تولد تولد تولدم مبارک
شنبه 25 اسفندماه سال 1386 23:33
سلام به همه خوانندگان وبلاگ من امروز روز تولدم من هستش خیلی خوشحال هستم......اخه شدم.......ساله فقط که خانوما نباید سنشون را نگن خلاصه اینکه اره......حسن یادته چند سال پیشا همش دنبال زنبور و ملخ می کردم و شکمشون رو پاره می کردم و برا بچه ها تشریح می کردم مادر من هم به من هدیه داد یادش بخیر.......چقدر زود پیر شدیم...
-
مرگ عاشق
یکشنبه 19 اسفندماه سال 1386 17:28
سلام به همه خوانندگان وبلاگ ..........امیدوارم که حال همه شما خوب باشه و مثل من شوریده نباشید ......داشتم همینجوری فکر می کردیم گفتیم یه شعر بنویسیم دیگه دارم کم کم شعر و میذارم کنار ........اخه باید برای امتحان کارشناسی ارشد خودم رو کم کم اماده کنم البته گه گداری می نویسیم ولی خوب سعی می کنم تو شرایط روحی خوبی باشم...
-
سیب
سهشنبه 14 اسفندماه سال 1386 17:27
سلام به همه......داشتم شعر اقای حمید مصدق رو می خوندم که ناگهان احساس عجیبی به من دست داد نمی دونم چه حس عجیبی بود...........واقعا شعر زیبایی را به تصویر کشیده سیب را برای تو چیدم که ناگهان باغبان امد و او را دیدم و چقدر نزدیک بود عطر ان سیب که در دست تو بود و در اندیشه ان روزی که (( سیب از دست تو افتاد به خاک)) چشم...
-
وفا
چهارشنبه 1 اسفندماه سال 1386 17:24
باز هم غم و غم و غم....... چرا بعضی ها اینقدر بی وفا هستند فق ط همین رو می تونم بگم........ با همه قهرم از دوری تو این دل من غمگین است حرفه و پیشه عاشق این است می کنم ناله عزیز از هجرت اشک با خون دلم رنگین است هیچ کس کو که شود محرم دل راز در سینه بسی سنگین است می کشی می بری و می خندی ((دهر را رسم و ره دیرین است)) ۱...
-
کنج قفس۲
چهارشنبه 24 بهمنماه سال 1386 01:01
سلام....داشتم امروز اشعار خانم شاعره پروین اعتصامی رو می خوندم که این شعرش توجه من رو به خودش جلب کرد ....واقعا اشعار زیبایی دارند....من که به اشعارشون خیلی علاقه دارم واقعا در من اثر گذاشته بود...........بغض گلویم را فشرد اشک در دیده من جمع شد .......همیشه نیمه شبها کتاب اشعار ایشان را می خوانم و این سوال در ذهن من...
-
خدایی داشتن
شنبه 20 بهمنماه سال 1386 16:32
سلام.........امروز خیلی حالم بد بود....خودم هم نمی دونم چرا ............. هر کس به طریقی دل ما می شکند------بیگانه جدا دوست جدا می شکند بیگانه اگر می شکند حرفی نیست-------از دوست بپرسید که چرا می شکند خلاصه کار این جهان شکستن است و بست....یادمه پدرم یک بار برام اس ام اس داد که: سبو بشکسته دل بشکسته جام باده بشکسته...
-
این خانه خراب است
دوشنبه 15 بهمنماه سال 1386 17:30
سلام بالاخره امتحانات تمام شد و فارق البال گشتیم.........این هم از این شعر جدید چیزی نمی تونم بگم فقط شعر را بخوانید موفق باشید.........شوریده این خانه دل از ستم یار خراب است از جور و ستم این دل مغموم کباب است بیچاره دل من که فریب و کلکت خورد ای داد از ان چهره که در زیر نقاب است روزی پی تو جنگل و صحرا همه گشتم ناگه چو...
-
جوانی
شنبه 6 بهمنماه سال 1386 17:31
سلام امروزا دلم خیلی گرفته این امتحانات ما هم شده قو بالا قوز ببخشید اگر دیر اپ می کنم امتحانات سنگین شده من هم کم تر وقت اپ کردن دارم......... موفق باشید............شوریده ای دریغا شد جوانی ام تمام شرح این قصه بگویم والسلام نوگلی بودم که چیدم روزگار از همه دلگیر به جز پروردگار تا که شادابی برفت از روی من بوی خوش ناگه...
-
دیوانه
چهارشنبه 26 دیماه سال 1386 17:30
می خواهم برای اولین بار طعم دیوانگی را بچشم دیگر از عاشقی خسته شدیم می خواهم ازاد باشم از همه به خاطر این دیر اپ کردنم هم معذرت می خوام حالم نسبتا بهتر شده اگر اتفاق خاصی نیفته موفق باشید......شوریده ای خوشا دیوانه بودن خنده کردن بر جهان فارغ از دنیا شدن از دست نامردی ان مست و مجنون گشتن و ازادی از هر نوع غمی بی خیال...
-
امتحان
یکشنبه 9 دیماه سال 1386 21:55
سلام امروز نه حال شعر گفتن ما می اید شوریده خموش که امتحان در راه است این دایره شعر و سخن زندان کن زیرا که فتادن از درس بسی جانکاه است بسیار نوشتی ز غم و جور و جفا سودت چه دهد هر انکه نا اگاه است بر خیز و دمی به فکر پایان ترم باش هرکسی را چشم حقیقت خواه است موفق باشید....شوریده(و شاید این اخرین شعر ما باشد)
-
ویژگی عاشقان
جمعه 7 دیماه سال 1386 20:55
عشق به انسان نیرو می دهد ولی خدا نکند که انسان زیر بار ان شکسته شود عشق خوبه اما برای کسی که ارزش اون رو داشته باشه........شاید ما ارزش نداشتیم امروز دیگه این عشقا عشق نیست .......اول عاقل و بعدا عاشق بود همتون رو دوست دارم.....البته!!!!!!!......این هم ویژگی عاشقان از نظر ما موفق باشید.....شوریده ای خوشا عاشق شدن مخفی...
-
در قفس
پنجشنبه 6 دیماه سال 1386 21:24
سلام خیلی دلمون گرفته......باید ببخشید که دیر اپ کردم چون اصلا حوصله نوشتن نداشتم امروز یک کم با خودمون کلنجار رفتیم و نوشتیم....همچو مرغی در قفس نمی دونم چی بگم......ولی از دست این جادوگران دل خون است همتون رو دوست دارم.....البته....بگذریم (امیدوارم معنی شعرم رو بفهمید!!!!!!!) موفق باشید.....شوریده برای ما دعا کنید...
-
دختر بازی
دوشنبه 3 دیماه سال 1386 20:17
سلام این شعر جدای از اشعار گذشته من هستش.........اخه این کاملا واقعی هست ..... یعنی امروز تو خیابون این حادثه را دیدم و در ذهن خلاق ما جرقه ای زد...... یه اقا پسری به خانومی تنه زد ........بقیه اش رو هم تو شعر بخونید نمی خواستم امروز اپ کنم خیلی کلافه بودم اخه یه چیزی شنیدم که حالم رو هم بدتر ای کاش به من نگفته بود...
-
غصه و غم
یکشنبه 2 دیماه سال 1386 20:19
سلام.......امروز دیگه خیلی تو حس بودیم داشتم خاطراتم رو یکی یکی مرور می کردم ای روزگار ...........از این بازی دنیا در شگفتم اکثر این اشعار رو تو کافی نت نوشتم نمی دونم چرا اینجا با اینکه خیلی شلوغه ولی یه جورایی برام ارام بخشه این شعر هم حرف دل ماست .....و می دونم که می خونه موفق باشید.......شوریده قلب من از غصه پر شد...