ماییم و داغ زمانه

وبلاگ تنهایی خودم

ماییم و داغ زمانه

وبلاگ تنهایی خودم

خدایی داشتن

 

 

سلام.........امروز خیلی حالم بد بود....خودم هم نمی دونم چرا.............

هر کس به طریقی دل ما می شکند------بیگانه جدا دوست جدا می شکند

بیگانه اگر می شکند حرفی نیست-------از دوست بپرسید که چرا می شکند

خلاصه کار این جهان شکستن است و بست....یادمه پدرم یک بار برام اس ام اس داد که:

سبو بشکسته

دل بشکسته جام باده بشکسته

خدایا در سرای ما چه بشکن بشکن است امشب

 

 

و باید بگویم:....

ما زنده به انیم که ارام نگیریم

موجیم که اسودگی ما عدم ماست

 

نظر هم فراموش نشود..................موفق باشید........شوریده

 

ای خوش اندر اوج تنهایی خدایی داشتن

یا که در اوج سکوت با تو نوایی داشتن

 

غرق در دریای عشقت گشتن و با تو شدن

یا چو مرغی در قفس شوق رهایی داشتن

 

در هوای دلبران باید که ترک دین و سر

چون زلیخا در حرم چون یوسفی را داشتن

 

همچو بلبل در گلستان زیر یک برگ گلی

غرق در روی گل و شعر سرایی داشتن

 

همچو مجنون گشتن و در راه لیلی از غمش

جان نثار یار و در راهش وفایی داشتن

 

درس  عبرت گیر عزیز از داستان عشق ما

همچو شوریده مچین ان گل که خاری داشتن

زلف دوست

 

هر که شدست در طلب زلف یار

ای صنما باده و چنگی بیار

 

یار اگر در دل ما خانه داشت

این دل من گو که چرا بود زار  

                                         

 مست شدم باده و جامت کجاست

ساغر و پیمانه و ساقی کنار

 

در شب هجرت بزدم پی ز می

شد به دلم خانه دوزخ که نار

 

از عطش عشق تو ای یار من

کشت مرا این دل بی تاب و خار

 

شاعر شوریده دلش چون شکست

ای بت من چنگ به تاری گذار