ماییم و داغ زمانه

وبلاگ تنهایی خودم

ماییم و داغ زمانه

وبلاگ تنهایی خودم

جوانی

 

سلام

امروزا دلم خیلی گرفته این امتحانات ما هم شده قو  بالا قوز ببخشید اگر دیر اپ می کنم

امتحانات سنگین شده من هم کم تر وقت اپ کردن دارم.........

 

موفق باشید............شوریده

 

 

ای دریغا شد جوانی ام تمام

شرح این قصه بگویم والسلام

 

نوگلی بودم که چیدم روزگار

از همه دلگیر به جز پروردگار

 

تا که شادابی برفت از روی من

بوی خوش ناگه برفت از کوی من

 

عاشقی بودم ولی بی ادعا

غرق در روی گلی بی منتها

 

ناگهان دستان پست روزگار

ریشه کن کرد ان گل زیبا نگار

 

تا که دیدم لحظه جان دادنش

ساقه ام ناگه شکست از کُشتنش

 

من شدم تنها در این دشت غریب

در جوانی گشته ام پیر ای حبیب*                         *:دوست

 

ناله از این عالم و دنیا چه سود

کاتشم خاکستر و این دل چو دود

 

ای خوشا روزی رسد در باغ او

شرح این غم را بگویم داغ او

 

شعر خود را کم نما شوریده باش

غرق در غم اشک و در دیده تو باش

 

 

سنگ مزار

 

 

بی تو چه کنم؟

 

سلام بر خوانندگان گرامی .........مرگ حقیقت است و راهی برای فرار نیست

از زندان تن به بیرون امدن و به همه چیز یعنی خداوند تعالی رسیدن است

خانم پروین اعتصامی یک شعر بسیار زیبا برای سنگ قبر خودشان نوشتند

این که خاک سیهش بالین است

اختر چرخ ادب پروین است

 

من هم گفتم یک شعر بنویسیم و با الهام از شعر ایشان چیزی نوشتیم

 

ملتمس دعای شما.......شوریده

 

عاقبت خاک سیه جسم مرا ماوا شد

عاقبت سنگ لحد بر سر من بر پا شد

 

عاشقی جز غم و جز هجر مرا هیچ نداد

اتش و اه و فغان قبر مرا اوا شد

 

بر سر سنگ و کفن این بنویسید که من

مستی و عاشقی از صورت او پیدا شد

 

گر چه در تلخی و شیرین لحظات محکم بود

ناگهان دین و دلش داد که او شیدا شد

 

بر سر خاک بیایید و دلم شاد کنید

خانه من به حضور همگان زیبا شد

 

در شب اول قبرم که مرا یاری نیست

یادی از شاعر شوریده کنید فردا شد

باران عشق

 

 

سلام الان تو کافی نت هستم و مشغول نوشتن این شعر برای شما عزیزان.......هوا بارانی و کمی سرد است.........ما هم که همیشه دل گرفته خدا هستیم

الان هم ساعت ۱۸:۱۵ بعد از ظهر .........سر نماز از خدا چند چیز خواستم.....زیر این باران

دلنشین.......چون موقع باران بهترین زمان برای دعا کردن استاز خدا یه چیز خوبی خواستم

و شرح صدر .......البته دل ما دریاست و همه چیز رو معمولا تو خودمون می ریزیم

شوریده دل بشکسته ای یا دل تو را بشکسته است

جام شرابی را بزن کاو لیلی ات بگسسته است

خلاصه به قول حافظ:

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن(فکر کنم مصرع درست بود ....درسته)خوب شد اقا علیرضا

 

موفق باشید....شوریده

 

در زیر این باران عشق یارا  اجابت کن مرا

قلبی پر از اندوه و غم یارا پناهت کن مرا

 

مستی و این بیچارگی اه و فغان و ناله ام

در ده شراب و جام و خمر غرق سعادت کن مرا

 

مجنون ساقی من شدم مست شراب و جام می

یارا شکستی قلب من مست نوایت کن مرا

 

از پرده دادی یک نظر غمزه نمودی کَالاثر

ای داد از ان چشمان تو از غم شکایت کن مرا

 

یا ایّها الساقی بیا مست و جهانگیرم نما

در راه ان یوسف نقاب در قعر چاهت کن مرا

 

عاشق مشو تا بنگری احوال مجنونی ما

در راه عشق و عاشقی ثبّت غلامت کن مرا

 

گر شیر و رستم بوده ای یا جم و یا کِی بوده ای

در راه وصل و کام خود  صید شکارت کن مرا

 

جز غم چه دارم خاطره یا اشک و یا یک فاصله

من را تحمل بایدم از خود رهایت کن مرا

 

شوریده دل را سوی او بگذار دیگر شو خموش

در یاد ان زیبا نگار کنج فراقت کن مرا