ماییم و داغ زمانه

وبلاگ تنهایی خودم

ماییم و داغ زمانه

وبلاگ تنهایی خودم

از ته دلم(بهار میاد)

 

 

سلام به همه خواندگان عزیز..........خواستم از دلم بنویسم نمی دونم اسمش شعر یا ترانه یا هرچیزی فقط از دلم نوشتم..............گفتیم هر چی که به لب بیاد بنویسم....خیلی هم ادامش ندادم.....چون دیگه داشت اشکم در میومد...........

شب یلدا خوش........به یاد ما نیز باشید

 

موفق باشید.....شوریده

 

 

خدای خوب و مهربون

دلم گرفت از این زمون

 

 

تو این هوای سرد و غم

دلم گرفت به کی بگم

 

 

سرمای این دلای ما

بد ترِ از زمستونا

 

 

کاشکی بهار بازم بیاد

سبزی و خنده شاد و شاد

 

 

اهالی وبلاگ من

سر بزنید به این دلم

 

 

در این هوای سرد و هم*       *:درد

پر شد دلم ز درد و غم

 

حالا به اسم همتون

یه شعر بگم در بارتون:

 

 

ماهی خانوم هوا یخه

حوضچه ما سر ما زده

 

ماهی تو این هوای سرد

همش به فکر چار درد

 

 

 

 دختر برفی چمدونم؟؟!!!!

حال و هواش که می دونم

 

روزای برفی و عجیب

حال و هواهای غریب

 

تو وبلاگ زمستونیش

نری یه وقت بلرزونیش

 

 

شیرین خانوم که همیشه

به وبلاگم سر میکشه

 

کامنتهای قشنگ میگه

نظرهای قشنگ میده

 

 

علیرضا چون که میاد

نظر میده چقدر زیاد

 

خیلی به من لطف میکنه

قلب منو قلف میکنه  

 

 

ارش جونم که همیشه                         *:صاحب وبلاگ تلافی می کنم(چطوری حسن؟!)

با هم میریم چون نمیشه

 

 

هر دوتامون خسته شدیم

از این زمون رسته شدیم

 

 

جواد  اقا چه خبرا؟؟؟!!!

تو این هوای سرد ما

 

از اسماعیل یا ممدلی*               *محمد علی

از اون دلای گل گلی

 

 

بقیه هم که جای خود

ممنونم از هر کجا که بود

 

 

قلب من از غصه پره

افتاده جونم چو خوره

 

 

منم که شوریده شدم

از بس که غم دیده شدم

 

 

اهای علی یادش بخیر        *:منظور خودم هستم

سماور و چایش بخیر

 

 

یادش بخیر چند سال پیشا

با بچه ها جمع شدیما

 

 

دعوا و بازی و صفا

تو این دلای بی ریا

 

 

ارش جونم یادت میاد

قایم موشک چقدر زیاد

 

 

من چشم میذاشتم یه دفعه

صبر کن قایم شم یه دقه*                        *:یک دقیقه

 

 

عشق ما ها تو کوچه بود

با بچه ها گل کوچه بود

 

 

خدای خوب و مهربون

دلم گرفت از این زمون

 

 

در رویا

 

سلام........چشم دیگه از اثار دیگران تقلید نمی کنم

 

دیشب در عالم رویا بودم.......ای کاش تمام نمی شد.....ولی حیف رویا بود.........وقتی از خواب بیدار شدم خیلی ناراحت بودم.........عیبی ندارد....چه در خواب و چه در بیداری می شکند

 

هرکس به طریقی دل ما می شکند

بیگانه جدا دوست جدا می شکند

 

بیگانه اگر می شکند حرفی نیست

از دوست بپرسید که چرا می شکند؟؟؟!!!۱

موفق باشید.....شوریده

 

 

 

خواب دیدم شبکی بوی گلی

بر مشامم برسید در رویا

 

غرق در گل شده بودم به خدا

گیج و مبهوت شدم اوست ایا؟

 

بر رخش سبزه نقابی چه قشنگ

بوی ان غالیه را کس نتواند گویا

 

من شدم عاشق و شیدا مردم

هر کسی در طلبش شد جویا

 

با همه غمزه و افسون که نمود

کشت ماهی که فتاد از دریا

 

گفت با ان همه عشوه که عزیز

وصل من را نرسی جز رویا

 

تا که اغوش بشد محفل من

گشتم از خواب پریشان کویا؟*                *:کو یار

 

کاش این خواب مرا تعبیری

من که شوریده شدم در رویا

 

             

بی تو مهتاب شبی

 

 

داشتم شعر اقای مشیری را می خوندم که خیلی با احساس گفته بود..........

هر چی می خوندم سیر نمی شدم........یک شعر مثل ایشان گفتم ولی مثل ایشان با احساس نبود

 

فقط زبان حال خودم بود.......دیگه با همه کاستی هاش من رو ببخشید

 

موفق باشید....شوریده

 

 

((بی تو مهتاب شبی باز از ان کوچه گذشتم))

سر به زانو بگرفتم قلب خود را بشکستم

 

غرق در خاطره ها گام نهادم

یاد ان روز دمی با تو سپارم

 

گلی از شاخه بچیدم

غم و نازت بخریدم

 

زیر باران دل انگیز با هم از کوچه گذشتیم

((پر کشیدیم و در ان خلوت دلخواسته گشتیم))

 

ساعتی گریه کنان اشک فشاندیم.

من شدم همچو اسیری که فتاد است به دامت

تو مرا صید نمودی و بکشتی که همین است گناهت

 

گل و بلبل همه شان بار غم عشق کشیدند

عشق با من که یکی شد پس چرا هیچ ندیدند

 

بعد یک سال که از کوچه گذشتم

اشک ریزان که به دنبال تو گشتم

 

شب و ابر و مه سرما

مه سرما شب یلدا

 

با هم از عشق بگفتیم

زیر ان نخل بخفتیم.

 

ناگهان زود تمام شد شب ان خاطره خوش

راه ما گشت جدا قصه و عشق بشد پوش!!!

 

من شوریده شدم  از غم و از خاطره تو

هیچ نگیرم نشانی دگر از خاطره تو