سلام دوباره اومدم البته برای فرصتی کوتاه که ارتباط با صفحه جهان گسترمان قطع نشود
در عمق وجود من بنگر که چه ویران است
بیرون و درون من از غصه چه گریان است
در قالب طنز اما یک سینه پر از دردم
از آتش در قلبم اندوه فراوان است
ای داد که از اول آغاز نکردم من
بسم الله و نام اوآغاز بهاران است
در خاطره ام مانده است شب های کنار هم
دیگر نبود جز عکس در خاطر دوران است
هم عاشق و هم رسوا اینگونه شکستم من
خوش زی به سلامت باش دیوانه به زندان است
دف می زنم و رقصم می سرکشم و مستم
شوریده کنون آمد در حلقه مستان است
سلام به همه
امروز رو شعر نمی خوام بنویسم. اخه اگه خدا بخواد برای کنکور سال بعد دارم اماده میشم
برای همین کم تر فرصت اپ نردن پیدا می کنم....ولی نظرای قشنگ شما رو می خونم
و یک کار بزرگ دیگه ای هم دارم که باید تمام تمرکزم رو روی اون جمع کنم!!
ایشالله زود تر میام
موفق باشید..........شوریدخ
سلام به همه دوستان گرامی و خوانندگان عزیز
چند روزی هستش که دست و دل ما به شعر گفتن نمیره!
برای همین هم چند تا شعر رو گلچین کردم برای امروز
چون خانومها اعتراض کرده بودند و گفته بودند که شعر سازمان ملل مردها خیلی بهشون بر خورده بود ما هم گفتیم یه شعر براشون بذاریم حسابی کف کنند!
شعر از عمران صلاحی:
شنیدم که توی یکی از بلاد
زنی بچه ای عینهو شیر زاد
سرش گنده و صاحب یال بود
ز وضع زمان فارغ البال بود
چو در گوش من خیمه زد این خبر
مرا زود بیتی گذشت از نظر
که فرمود فردوسی پاک زاد
که رحمت بر آن تربت پاک باد
زنان را بود همین یک هنر
نشینند و زایند شیران نر
--------------------------------------------------------------
هری پاتر و یل سیستان منبع: صید قزل آلا در اینترنت
---------------------------------------------- و این شعر هم از شاعر معصار خوب کشورمان ابوالفضل زرویی نصراباد
خرید نوروز! همه شما رو به خدا می سپارم...............شوریده |