قابل توجه اقا پسرا!!!!!..........خیلی مواظب باشیدااااااا
این شعر از اقای ابوالفضل زرویی نصر اباد هستش
من اندر کوچه « صغری » را نظر کردم !
به ناگه مادرش از انتهای کوچه پیدا شد،
من احساس خطر کردم
از آنجا با دلی غمگین
به صد حسرت، گذر کردم !
***
هلا، ای مادر صغری !
منم، من شاعری احساس مند از خطه تهران !
منم بیچاره ای از نسل بابا طاهر عریان !
منم آواره ای مفلوک و سرگردان !
برای خواستگاری آمدستم، های !
به روی بنده در بگشای
بیا این شعر پر احساس را از دست من بستان
مرا با مهربانی پیش خود بنشان !
پسرهای تو، دیشب بنده را بر تیر برق کوچه بربستند
به گرد بنده بنشستند
به جرم خواستگاری، هفت دندان مرا با مشت بشکستند !
به پای چشم من، نقشی که می بینی
خدا داند که بادمجان کرمان نیست !
حریفا ! جای مشت است این !
به پای لنگ و چشم لوچ من بنگر
مگو « نچ، نچ »، مکن حاشا
هلا، ای مادر صغری !
بیا نزدیک، در بگشا !
***
وزیر ازدواجا ! بنده این جا، گشتم از اندوه، جزغاله !
وزیرا ! بنده هستم نوجوانی سی، چهل ساله !
من اندر حسرت شیرین صغری، همچو فرهادم
من اکنون ساکن ویرانه های باقر آبادم
- مرید میر « داماد »م ! -
ندارم خانه ای، کاری، زمینی، ثروتی، چیزی
درون میز گرد هفته ات، یک شب
بیا، بنشین قضایا را به مخلص، خوب حالی کن
به مثل پیش از این ها، ماجرا را ماستمالی کن !
که من آن سان که می بینم
ز کارت بوی توفیقی نمی آید !
- تو با بابای صغری، گاو بندی کرده ای شاید !-
***
هلا، ای شیشه بر، برگو کجایی؟ های؟
گرفتم انتقام آن کتک ها را
بکن شادی که من دیشب
شکستم شیشه های خانه بابای صغری را !
اوللللللللللللللللللللل
شعر قشنگی بود
به هر حال خواستگاری رفتم همینه!
سلام
خیلی قشنگ بود
مثل همیشه
وقتی توشته هاتو دیدم خیلی خوشحال شدم
موفق باشی
سلام شوریده خان خوبی؟
چراااا؟؟؟؟؟؟؟ خدا بد نده ایشا الله زودتر کسالت برطرف شه
ممنون که اومدیدو نظر دادید خوشحالم کردید
باز هم بیا خوشحال میشم
راستس از علی اقاتون خبری نیست تو نظرات یه وبلاگ خوندم که گفته بودید حالش خوب نیست
بزرگترین افسوس آدمی این است که حس می کند می خواهد اما نمی تواند
و به یاد می آورد زمانی را که می توانست اما نمی خواست
سلااااااااااااااام



خیلی باحال بود
زیباست ... شوریده ... زیباست
بابا به چندتا پسر هم سر بزن ! بخدا بد نمیبینی
!
!!




.. .. .. .. .. ..
همشو نخوندم .. خیلی طولانی بود! علاقه من رو هم به شعر و شاعری و ادبیات میدونی
علی چطوره؟!!
روزات برفی داداش کوچولو
[گل][گل][گل][گل]
سلام دوست گلم!!!
امیدوترم حالت خوب باشه...
ممنون که دفعه ی پیش به وبلاگم سر زدی!!!!
اومدم بگم بازم آپم
ولی این بار تولد ویلاگمه
خوشحال میشم تو هم بیاییییییی
منتظرتم
بای تا های[بدرود][چشمک]
[گل][گل][گل][گل]
ای بابا!
چرا آپ نمی کنی؟
بدو من آپم
سلاممممممممممممم
خوبی شوریده خان؟


















شما کم پیدایید
چه خبر از علی اقا ما که نظر توی وبش دادیم اما ایشون قابل ندونستن بجوابن ولی خوشم میاد وقتی میای هوای حسن اقاتونو داری به شما میگن دوستا
خب بابا حالا یه تعریف بود تا لطفش کم نشه زیاد جدی نگیر
اما من دیگه با رفتن علی دل و دماق اپ کردن وبلاگو نظر دادن ندارم شاید دیگه تعطیلش کنم و وبلاگو بذارم کنار
اما شعر صغری خیلی قشنگ و جالب بود ایشاالله همیشه توی زندگیت موفق و پر ذوق باشی
بازم سر بزن خوشحالم میکنی جدا
راستی تا یادم نرفته ترم تابستونی برداشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بابا تو دیگه کی هستی؟البته این که گفتم از اون نظر بودا
خیلی بابا حوصله داری
راستی فضولی نباشه چی میخونی؟
خب دیگه برای مدتی که نیومده بودم خیلی حرف زدم ببخشید
تا بعد یاحق
نبسته ام به کس دل.نبسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج. رها رها رها من
ز من هر آن که او دور . چو دل به سینه نزدیک
به من هر آن که نزدیک. از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی. نه باده در صبویی
که تر کنم گلویی. به یاد آشنا من
ستاره ها نهفتم در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست هوای گریه با من
سلام
آپم...
خوشحال میشم سر بزنی بهم...
در پناه حق[بدرود]
.......... (''''(`-``'´´-´)'''')
..........).....--.......--....(
.........\.....(6..._...6).../
........./........(..0..)....;.\
........__.`.-._..'='..._.-.`.__
......\....'###.,.--.,.###.'.../
....../__))####'#'###(((_\
......#############
........############
.......\...#########.../
...__/...../..######\....\
(.(.(____)....`.#.´..(____).).)آپیدم زود بیا
این کتاب اشعارت کی به چاپ میرسه؟
جالب بود . . .
ما که بسیار پسندیدیم . . .
با نهایت احترام
ذهن پوچ