ان بشنیدم که عاشقی می گفت
که در هوای دیدن یار است
به هر گلی که رسید و می بویید
شمیم گل هوای دلدار است
به وقت شراب و غزل گویی او
که یار جلودار و در کار است
کسی نگفت به عاشق که دلبر را
هزار رقیب هست که بر دار است
شکسته شد چو گلی این عاشق
همچو گل ز عشق بلبلی زار است
ز دیده عاشق ببین که روان است
که خون و اشک و غمش کار است
تو مباد شوریده که در این عرصه
خودی نشان بدهی که کار تو زار است
سلام
اول شدم
من همیشه منتظرتونم
سلام
وبلاگ زیبا و پر محتوایی داری
خوشحال می شم افتخار بدهید و به وبلاگ من هم سری بزنید و اگر با تبادل لینک موافقی وبلاگ من و با نام آفتاب ایرانی لینک کرده بعد خبرم کن تا من هم لطف شما رو جبران کرده و شما رو جز دوستان خودم در وبلاگم قرار دهم
با تشکر موفق باشی
سلاممم
چقدر تند تند می آپی بابا!!!
حد اقل خبرم میکردی :(
. . .
قشنگه...
روزات برفی
{راستی چرا انقدر موضوع بندی داری؟! اینکه شد همون مثل همون لیست مطالب پیشینت! }
دلت شاد و شبات ستاره بارون ... :)
سلام عزیزم
خوبی؟
آره گلم تمام شعرا تو وبلاگام مال خودمه
خیلی زیبا بود
موفق باشی
بای
فقط برای تو میشه از عطر پونه واژه ساخت
عاشق چشمای تو شد بغل بغل ترانه ساخت
فقط برای تو میشه زندگی رویکسره ساخت
تورو قشنگترین گل گلدونه باغ دل شنا خت
فقط تویی که می تونی دستمو راحت بخونی
بامن عاشق بمونی یا منو از خود برونی
میشه برای تو از هزارویک شب قصه گفت
یا که میشه هزارویک قصه از تو شنفت
مــــــیـــشــه بــــا تــــو جــوونـــه زد
حـــــرفــــای عـــــاشــــقـــونــــه زد
دوست عزیز از اینکه لطف کردی به من سر زدی خیلی ممنونم
سلام دوست من ممنونم که همیشه خبرم می کنی بی نظیر بوددددددددد
سلام
خیلی قشنگه
فعلآ بای
ین بحر وجود آمده بیرون ز نهفت
کس نیست که این گوهر تحقیق نسفت
هر کس سخنی از سر سودا گفتند
ز آنروی که هست کس نمیداند گفت
تا چند زنم بروی دریاها خشت
بیزار شدم ز بتپرستان کنشت
خیام که گفت دوزخی خواهد بود
که رفت بدوزخ و که آمد ز بهشت
یه بیتم از حافظ که میگه:
ساقیا یک جرعه ای زان آب آتشگون که من
در میان پختگان عشق او خامم هنوز