عمق وجود


 سلام دوباره اومدم البته برای فرصتی کوتاه که ارتباط با صفحه جهان گسترمان قطع نشود



 در عمق وجود من بنگر که چه ویران است

 بیرون و درون من از غصه چه گریان است


 در قالب طنز اما یک سینه پر از دردم

 از آتش در قلبم اندوه فراوان است


ای داد که از اول آغاز نکردم من

بسم الله و نام اوآغاز بهاران است


در خاطره ام مانده است شب های کنار هم

دیگر نبود جز عکس در خاطر دوران است


هم عاشق و هم رسوا اینگونه شکستم من

خوش زی به سلامت باش دیوانه به زندان است


دف می زنم و رقصم می سرکشم و مستم

شوریده کنون آمد در حلقه مستان است