من از پایان ترم و امتحان استاد می ترسم
من از مشروط شدن از هرچه بادا باد می ترسم
من از سهراب و از کاوه و یا از رستم و رخشش
نمی ترسم که از ان هیکل استاد می ترسم
خدایا هر شبم کابوس و رویای هچل هفتی است
نه از کابوس و از رویا که از خرداد می ترسم
سرم در وقت پاسخ ها به این پرسش همی افتد
چرا از امتحان و پاسخش چون بید از باد می ترسم؟!!
همه قصدم چنین می بود کنم وبلاگ خویش را آپ
اهای*******شوریده در رو مادرت از داد می ترسم |