شعر سازمان ملل مردان!!

past

 

سلام به همه دوستان گرامی!!!

 

امروز شعری را نوشتیم از برای سازمان ملل متحد مردان!!(انتی فمینیستها)

 

((بنی ادم اعضای یکدیگرند))         
که زنها از این قاعده دورترند!!!

چو مردی بشد زن ذلیل و حقیر
بباید خروشید و غرید چو شیر

تو کز حسّ مردی نداری نشان
زنی, پوستی و روکشت استخوان

ببینید که نسوان به دنبال شوی
که مردان پی کار و میدان و گوی

جوانان مرد و غیور و زرنگ
به وقت تاهل خروشند ز ننگ

الهی به مردان این روزگار
بکن جمع زی ذی اییان بر کنار

به مردان سخت و سبیلان کلفت
به انان که زی ذی نباشندُ مفت

به انان که با یک نگاه می کشند
به یک غرش چشمشان نا خوشند

عجب افتخار و عجب هیبتی
که پشت سر شان چه ها غیبتی

اگر کلّ نسوان به هم جمع شوند
نتانند که یک موی مردان شوند

تو شوریده شاعر چه چیز اخری
ندانم چه چیزی ولی ماهری

 

منتظر نظرهای خوبتان هستم

 

موفق باشید......شوریده

 

وقتی داشتم شعرم رو برا مامانم می خوندم! اون هم بهم گفت که:

((بنی ادم اعضای یکدیگرند))

زن و اژدها هر دو یک گوهرند!!

من حسابی به مامانم خندیدم و بهم گفت پدر سوخته نگفتم بخندی که!!

ما هم چون همیشه جواب تو استین داریم گفتیم 

مامانم :

از دست که نالیم که از ماست که برماست!