نگسستم

 

سلام بر خوانندگان............امروز هم از دل گرفتگی خودمون نوشتم.........

 

ولی غم روزی خواهد رفت.................هرچند که غم زیباست

در ره منزل لیلی که خطر هاست در ان

شرط اول قدم ان است که مجنون باشی

موفق باشید....شوریده

 

 

 

بر لب جوب یاد دارم که نشستم

گذر عمر بدیدم نه بریدم نه گسستم

 

اشک ریزان که دویدم نه به پای تو رسیدم

قلب را که شکستی نه شکستم نه دریدم

 

عهد کردی تو  فراموش قلب من گیر در اغوش

من همه عمر به یادت که ندیدم نه گریستم

 

 دیگر از حال خودم هیچ ندانم که رهایم

رفت از گوشه قلبم که دگر بت نپرستم

 

هیچ سودی چو نباشد که به یادت چه کشیدم

غم خریدم چه کشیدم تو ندیدی که شکستم

 

هیچ چشمی که نداری تا ببینی که چه کردی

خواب از چشم ربودی دست و بالم که ببستم

 

من شدم عاشق رویت عاشق روی نکویت

تو فقط عهد شکستی به خدا از تو نرنجم

 

دیگر از عشق ندانم دیگر از عشق نخوانم

من شوریده شکستم که مباد دل ببستم

 

یک نصیحت کنم و هیچ حرفی که ندارم

عشق خوب است عقل باید که ببستم