باران عشق

 

 

سلام الان تو کافی نت هستم و مشغول نوشتن این شعر برای شما عزیزان.......هوا بارانی و کمی سرد است.........ما هم که همیشه دل گرفته خدا هستیم

الان هم ساعت ۱۸:۱۵ بعد از ظهر .........سر نماز از خدا چند چیز خواستم.....زیر این باران

دلنشین.......چون موقع باران بهترین زمان برای دعا کردن استاز خدا یه چیز خوبی خواستم

و شرح صدر .......البته دل ما دریاست و همه چیز رو معمولا تو خودمون می ریزیم

شوریده دل بشکسته ای یا دل تو را بشکسته است

جام شرابی را بزن کاو لیلی ات بگسسته است

خلاصه به قول حافظ:

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم

که در طریقت ما کافریست رنجیدن(فکر کنم مصرع درست بود ....درسته)خوب شد اقا علیرضا

 

موفق باشید....شوریده

 

در زیر این باران عشق یارا  اجابت کن مرا

قلبی پر از اندوه و غم یارا پناهت کن مرا

 

مستی و این بیچارگی اه و فغان و ناله ام

در ده شراب و جام و خمر غرق سعادت کن مرا

 

مجنون ساقی من شدم مست شراب و جام می

یارا شکستی قلب من مست نوایت کن مرا

 

از پرده دادی یک نظر غمزه نمودی کَالاثر

ای داد از ان چشمان تو از غم شکایت کن مرا

 

یا ایّها الساقی بیا مست و جهانگیرم نما

در راه ان یوسف نقاب در قعر چاهت کن مرا

 

عاشق مشو تا بنگری احوال مجنونی ما

در راه عشق و عاشقی ثبّت غلامت کن مرا

 

گر شیر و رستم بوده ای یا جم و یا کِی بوده ای

در راه وصل و کام خود  صید شکارت کن مرا

 

جز غم چه دارم خاطره یا اشک و یا یک فاصله

من را تحمل بایدم از خود رهایت کن مرا

 

شوریده دل را سوی او بگذار دیگر شو خموش

در یاد ان زیبا نگار کنج فراقت کن مرا